از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و به تازگی در یک شرکت به عنوان کارشناس برنامه ریزی مشغول به کار شده بودم و برای شروع قرار بود زمانسنجی خط تولید و فرآیندهای مربوطه را انجام دهم.
همه چیز را مو به مو طبق تئوری هایی که در کتاب های ارزیابی کار و زمان گفته شده بود رعایت می کردم و از فرآیندی به فرآیند دیگر پیش می رفتم. پس از پایان کار، وقتی تولید روزانه را با زمانسنجی ها تطبیق می دادم زمانسنجی در برخی فرآیندها منطقی و درست به نظر نمی رسید. خلاصه در طی شش ماه بارها به سالن تولید می رفتم و هر بار اعداد جدیدی بدست می آوردم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با اعداد و ارقام و فرآیندها متوجه شدم در فرآیندهایی این اختلاف دیده می شود که نیروی انسانی سهم بیشتری در زمان نهایی انجام آن فرآیند دارد. در واقع در اینگونه فرآیندها، فردی که روی قطعه عملیات انجام می دهد به راحتی می تواند کار را طول بدهد و فرد زمانسنج را گمراه کند! اما در فرآیندی مثل تزریق اتوماتیک، دستگاه یک سیکل ثابت (به فرض 30 ثانیه ای) را طی میکند که یک ضرب بزند و اپراتور تقریباً هر 30 ثانیه یک بار دکمه ای را فشار می دهد و قطعه ی تولید شده را بر می دارد. در این فرآیند اگر اپراتور بخواهد کار را طول بدهد برای کسی که زمانسنجی می کند سریع مشخص می شود.
دست آخر نتیجه گرفتم نحوه مواجهه برخی از پرسنل با کرنومتر زمانسنجی من علت همه این داستان ها بود!
در واکنش به زمانسنجی اصولاً با سه دسته از نیروی انسانی مواجه هستیم:
دسته ی اول: بی خیال ها
این ها کسانی هستند که در هر صورت با یک روند عادی کارشان را انجام می دهند، این گروه برای زمانسنجی عالی اند. البته این دسته از افراد اگر تند دست یا کند دست باشند باید زمانشان با یک ضریب، نرمالسازی شود.
دسته دوم: جایزه بگیرها
افرادی هستند که تا کرنومتر و کاغذ و قلم را می بینند سرعت کارشان را افزایش می دهند، که در صورت گرفتن زمان کارشان نتایج زمانسنجی غیر معقول خواهد بود.
این گروه سعی می کنند بهترین عملکرد خود را در زمانسنجی ها نشان دهند تا مدیریت دید بهتری نسبت به کارشان پیدا کند و شاید حتی پاداشی نصیبشان شود!
دسته سوم: زرنگ ها
این گروه کسانی هستند که از فلسفه زمانسنجی آگاهند و می دانند که روزی ممکن است با این زمان ها آمار تولید روزانه و راندمان کارشان سنجیده شود پس تلاش می کنند با طول دادن کار، زمان بیشتری ثبت شود.
پس از فهمیدن این موضوع تصمیم گرفتم روش کار را تغییر دهم. کرنومتر در دست، کنار یکی از پرسنل قرار می گرفتم که زمان کار او را بسنجم اما زمان فرد دیگری که آن طرف تر قرار گرفته بود را می سنجیدم (رونالدینیو را که یادتان هست؟ به یک سمت نگاه می کرد اما به سمت دیگر پاس می داد!) و بالاخره به نتایج خوبی رسیدم.
نتیجه اینکه سعی کنید زمانسنجی نامحسوس باشد که اعداد به واقعیت نزدیک تر باشند.
مشاوره و اجرای پروژه های کارسنجی، زمانسنجی و کنترل تولید
450 86 56 0918

نکته خیلی جالبی بود. همه اش منتظربودم ببینم این مقوله زمان سنجی چه ارتباطی به رونالدینوخواهدداشت که درانتهای مطلب هویداشد.